جدول جو
جدول جو

معنی بنه پا - جستجوی لغت در جدول جو

بنه پا
(سَ دَ / دِ)
فرد یا افرادی از قشون که در اردوگاه برای حفظ بنه مانند. حارس بنه. حافظ بنه مانند بنه در جنگ. پایندۀ بنه.
- امثال:
وقت مواجب سرهنگ است، وقت جنگ بنه پا. (یادداشت بخط مؤلف).
بنه پاینده. آنکه بنۀ قشون را نگهبانی کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بنه پا
آنکه بنه (قشون) را نگهبانی کند
تصویری از بنه پا
تصویر بنه پا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنه گاه
تصویر بنه گاه
جای بنه
فرهنگ فارسی عمید
حرکت دسته جمعی یک خانواده با تمام اموال و دارایی از جایی به جایی یا از شهری به شهر دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنج پا
تصویر پنج پا
خرچنگ، جانوری سخت پوست با چنگال های دراز، لاک خارجی پهن و سخت، یک یا دو زوج آرواره و دو چشم پایه دار که به یک پهلو حرکت می کند و معمولاً در دریا و گاه در خشکی زندگی می کند
پیچپا، کلنجک، کلنجار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بچه زا
تصویر بچه زا
ویژگی جانوری که قبل از تولد در رحم مادر رشد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ پا
تصویر سنگ پا
نوعی سنگ سوراخ سوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک می کنند، سنگ خاز، سنگ سودا
فرهنگ فارسی عمید
حیوانی که تولید مثل آنها بوسیله نوزادیست که در داخل شکم مادر (رحم) قسمتی از رشد و نمو خود را پس از تشکیل تخم میگذراند. در انسان سلول تخم پس از تشکیل تخم مدتی بالغ برنه ماه رشد خود را در داخل رحم میگذراند. یا بچه زایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنه کن
تصویر بنه کن
حرکت با جمیع کسان و دارایی از ناحیه ای بناحیه دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج پا
تصویر پنج پا
خرچنگ، برج چهار از دوازده برج فلکی برج سرطان
فرهنگ لغت هوشیار
آدمی که حالش بهم خورده و از حال طبیعی خارج شده و در حقیقت سرش را بجای پایش گذاشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنج پا
تصویر پنج پا
((پَ))
خرچنگ، برج چهارم از دوازده برج فلکی، برج سرطان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنه کن
تصویر بنه کن
((~. کَ))
حرکت دسته جمعی یک خانواده یا یک دسته از جایی به جایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به پاس
تصویر به پاس
به احترام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
Barefooted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
pieds nus
دیکشنری فارسی به فرانسوی
طرف پایین، قسمت پایین هر چیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
راه پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
çıplak ayak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
맨발의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
裸足の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
יחף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
नंगे पैर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
bertelanjang kaki
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
เท้าเปล่า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
босой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
blootsvoets
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
descalzo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
a piedi nudi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
descalço
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
光脚的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
boso
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
босий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
barfuß
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برهنه پا
تصویر برهنه پا
uchi
دیکشنری فارسی به سواحیلی